خوشا بر شهر غزنینم چه نام دلربا دارد
عروس شهر ها نامش بدل جاه اولیا دارد
شده محور ز گیتی مسما نام پر شورش
ازین رو در دل تاریخ بسا وصف بجا دارد
بسامشکل بود دل کندن از شهر، مهد اولیاء
توگوئی جذبه غزنه به خود آدم ربا دارد
زفضل و احترام و کثرت مردان حق اینجا
که شهراولیا جا یش ، چو تاریخ هم نوا دارد
اگر اَسرارحق جوئی زیارت کن مزاراتش
به چشم دل تما شا کن کرامت برملا دارد
به جمع اولیا هر صبح شام می آی بپای دل
که انوارفیو ضا تش بچشم دل ضیاء دارد
فروغ چشم دل خواهی سفردرشهرغزنه کن
که مردان خدا ا ینجا به چشمت تو تیا دارد
طبیبان گر شودعاجززامراضت به غزنه آی
که مردان خدااینجا به درمانت شفا دارد
ز باطن گر شوی آ گه بی بنگر به غزنه باز
به هرگوشه نگاه کن لایق عشق و وفا دارد
سنائی آسمان فیض وشمس العارفین فخرست
چوبینی بهلول دانا فیوضات هر کجا دارد
فروغ نام محمودش بعالم پرتو افشان است
که تیغ دین وایمانش نشان ازمر تضا دارد
به بارگاه علی لالا صفای دل حضور آور
عطائی فیض پر بارش بهرشاه و گدا دارد
مزار خواجه بلغارش هوای دلنشین دارد
بنوش ازآب حیوانش که دردت را دوا دارد
زهرملکی که کس خدا(ج) آمد گرفتار محبت شد
زجایش برنخاست گویا مگرخاری بپا دارد
زسوزدل زالطاف کن التجا (یاری)
دیار و میهن ما را بدر ز هر بلا دارد محمد کریم (یاری)غزنوی